شعر در مورد آنفولانزا
شعر در مورد آنفولانزا
شعر در مورد آنفولانزا ,شعر درباره آنفولانزا,شعر برای آنفولانزا,شعر در باره آنفولانزا,شعر با آنفولانزا,شعر درمورد آنفولانزا,شعر با کلمه آنفولانزا,شعر با کلمه ی آنفولانزا,شعری در مورد آنفولانزا,شعری درباره آنفولانزا,شعر درباره ی آنفولانزا,شعر کودکانه در مورد آنفولانزا,شعر مفهومی در مورد آنفولانزا,شعرهای کودکانه در مورد آنفولانزا
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد آنفولانزا برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
گویند فلانی آنفولانزا دارد اکنون
هر خوش زبانی آنفولانزا دارد اکنون
حال و هوای عشق تاریک است و دلگیر
گویا که عشق هم آنفولانزا دارد اکنون
شعر در مورد آنفولانزا
آمد خبر رنجیده شد یارم ز دستم
گویید که یارت آنفولانزا دارد اکنون
گر تو نمیبینی محبت دل مسوزان
چون دوستی هم آنفولانزا دارد اکنون
شعر درباره آنفولانزا
خشکیده شد شعرم ز سرجشمه دریغا
شاید که شعرم آنفولانزا دارد اکنون
شعر برای آنفولانزا
آنفولانزا آمد و زد توی حال ماچ و بوس
کارها مختل شد از این اختلال ماچ و بوس
شعر در باره آنفولانزا
سال نو با مشکل بسیار تحویل شما
خسته و وامانده تر از پار تحویل شما
آنفولانزا دارم اما در پی تحویل سال
بوسه ای از این لب بیمار تحویل شما
شعر با آنفولانزا
ماچ گاهی بوی پیتزا می دهد
بوی عطر خوب نعنا می دهد
آه اما تازگی ماچ ما
بوی درد آنفولانزا می دهد
شعر درمورد آنفولانزا
باران گرفت و چترها هی سرفه کردند
دیوارها از آنفولانزا مرده بودند
حتی اتوبوس های سبز بی حلاوت حس میکنم
سرمای سختی خورده بودند
شعر با کلمه آنفولانزا
اینجا خانه ارواحست
حوض از آبی آسمان خالیست
ماهی های روی برکهای پاییزی یورتمه می روند
خرمالوها آنفولانزا گرفته اند و نارس واژگون میشوند
شعر با کلمه ی آنفولانزا
سرفه هایت از آنفولانزا نیست
خاطرات من و توست
که دارد خاک می خورد
شعری در مورد آنفولانزا
این پاییز هم آنتی هیستامین میخورم
باران میبارد و من انگار
از شدت نبودنت آنفولانزا شده ام
شعری درباره آنفولانزا
مغزم سرما خورده
روحم به شدت دچار آنفولانزا شده
واژه ها در من تلو تلو میخورد
و زبانم تلخ شده
شعر درباره ی آنفولانزا
هم دوست و دشمن هم رفیقان نا رفیقان
جن و بشر هم آنفولانزا دارد اکنون
شعر کودکانه در مورد آنفولانزا
اشک من صورت را پاک می کند ،
روزنامه تو شیشه ای غبار گرفته را
تفنگ پدرم دزدان را محو می کند
خودکار معلم صفر برگه را
شعر مفهومی در مورد آنفولانزا
آمپول دکتران
آنفولانزا پاک می کند ،
لباس لباس فروش برهنگی را
در میان روزنامه تو و اشک صورتم
دنبال دزد می روم
شعرهای کودکانه در مورد آنفولانزا
عقب تر برو
نمیخواهم دچار شوی عزیزکم
عقب تر باش
بلا از تو دور باد
شعر در مورد آنفولانزا
بیشتر بخوانید :
شعر در مورد لاف زدن
شعر در مورد قناری
شعر در مورد کویر
شعر در مورد مترسک
شعر در مورد مزاحمت
- ۹۷/۰۷/۰۹