شعر در مورد جبر و اختیار
شعر در مورد جبر و اختیار
شعر در مورد جبر و اختیار ,شعری در مورد جبر و اختیار,شعر مولانا در مورد جبر و اختیار,شعر درباره جبر و اختیار,شعر جبر و اختیار,شعر جبر و اختیار مولانا,شعر جبر و اختیار,شعر در مورد جبر و اختیار,شعر درباره جبر و اختیار,شعر جبر اختیار,شعری در مورد جبر و اختیار,شعر مولانا در مورد جبر و اختیار,شعر مفهومی در مورد جبر و اختیار,شعرهای کودکانه در مورد جبر و اختیار
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جبر و اختیار برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
آتش جان تو بدست صواب
شسته اند اختران به هفتاد آب
جنبش جبر خلق عالم راست
جنبش اختیار آدم راست
شعر در مورد جبر و اختیار
اختیار و جبر ایشان دیگرست
قطره ها اندر صدفها گوهرست
هست بیرون قطره خرد و بزرگ
در صدف آن در خردست و سترگ
شعری در مورد جبر و اختیار
اختیار و جبر در تو بد خیال
چون دریشان رفت شد نور جلال
نان چو در سفره ست باشد آن جماد
در تن مردم شود او روح شاد
شعر مولانا در مورد جبر و اختیار
گفت توبه کردم از جبر ای عیار
اختیارست اختیارست اختیار
اختیارات اختیارش هست
کرد اختیارش چون سواری زیر گرد
شعر درباره جبر و اختیار
جبری است که اختیار می زاید از او
ور عکس کنی قضیه ی شاید از او
چه جبر و چه اختیار، مختار یکی است
لیکن هر دو اختیار می آید از او
شعر جبر و اختیار
در اطاعت کوش ای غفلت شعار
می شود از جبر پیدا اختیار
ناکس از فرمان پذیری کس شود آتش
ار باشد طغیان خس شود
شعر جبر و اختیار مولانا
بنه تا حق را نبیند آشکار
بر نمی آید ز جبر و اختیار
تو یکی در فطرت خود غوطه زن
مرد حق شو بر ظن و تخمین متن
شعر جبر و اختیار
شکر تن خدمت و تحمل و صبر
کار کردن به اختیار و به جبر
از دل و تن چو شکر گردد راست
به زبان عذر آن بباید خواست
شعر در مورد جبر و اختیار
از نگارستان نقاش طبیعی برتر آی
تا رهی از ننگ جبر و طمطراق اختیار
چون ز دقیانوس خود رستند هست اندر رقیم
به ز بیداری شما خواب جوانمردان غار
شعر درباره جبر و اختیار
در ره جبر و اختیار خدای
بی تو و با تو نیست کار خدای
همه از کار کرد الله است
نیکبخت آن کسی که آگاه است
شعر جبر اختیار
بر درخت جبر تا کی برجهی
اختیار خویش را یک سو نهی
همچو آن ابلیس و ذریات او
با خدا در جنگ و اندر گفتگو
شعری در مورد جبر و اختیار
به جبر بوسه زند بر لب و دهان کسی
که مدح و منقبت صاحب اختیار کند
کهینه بنده خسرو مهینه خواجه عصر
که روزگار به ذات وی افتخار کند
شعر مولانا در مورد جبر و اختیار
آمدم کآتش زنم در بیخ جبر و اختیار
تا بسوزد شرک و گردد نور توحید آشکار
آمدم تا خویش را بر لا و بر الا زنم
تا نماند غیر یار اغیار گردد تار و مار
شعر مفهومی در مورد جبر و اختیار
گر چه در ظاهر عنان اختیارم داده اند
حیرتی دارم که جبر و اختیار من یکی است
ساده لوحی فارغ از رد و قبولم کرده است
زشت و زیبا در دل آیینه وار من یکی است
شعرهای کودکانه در مورد جبر و اختیار
نترسی از اژدها بدین جگر ببر نیست
به قدر یک ذره ات گه سخا صبر نیست
اگر چه بر تو ز کس به هیچ رو جبر نیست
ولی به هنگام جود نبینمت اختیار
شعر در مورد جبر و اختیار
بیشتر بخوانید :
شعر با ز
شعر با ر
شعر با س
شعر با ج
شعر در مورد ساقی
- ۹۷/۰۷/۰۹